نکسترو
در یك مطالعه مطرح شد

سیاست گذاران، مقصران اصلی پیشرفت نکردن علوم انسانی در ایران

سیاست گذاران، مقصران اصلی پیشرفت نکردن علوم انسانی در ایران

به گزارش نکسترو علوم انسانی از زمینه های لازم برای پیشرفت هر کشوری است؛ ولی هم اکنون راه پیشرفت و توسعه این حوزه در ایران، هموار نیست و موانع و بازدارنده هایی وجود دارد که راه پیشرفت علوم انسانی را کُند می کند. بر همین اساس، محققان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات (ایرانداک) به بررسی این مورد پرداختند.



به گزارش نکسترو به نقل از ایسنا، امروزه در بیشتر کشورهای جهان، پیشرفت علمی به گفتمانی مهم تبدیل گشته است. پژوهش و پیشرفت های علمی می تواند پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی را هم به دنبال داشته باشد و سرانجام به رفاه جامعه بینجامد. بنابراین کشورها می کوشند تا توان علمی و پژوهشی خویش را بالا برند.

با این حال، پژوهش همیشه به آسانی صورت نمی گیرد و انجام آن با موانع و مشکلاتی همراه می باشد. بسته به اینکه پژوهشگر در چه بافتی پژوهش می کند، امکان دارد جنس موانع و محدودیت ها هم تفاوت داشته باشد. طبیعی است که هر چه بافت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و گفتمان غالب کشور، بهای کم تری برای پژوهش قائل باشد، پژوهشگران هم با موانع و بازدارنده های بیشتر و جدی تری مواجه می شوند.

در برخی مطالعات عنوان شده که پژوهش در علوم انسانی با موانع بیشتری نسبت به دیگر زمینه های علمی همراه می باشد. علیرغم این که علوم انسانی از زمینه های لازم برای پیشرفت علمی در هر جامعه ای است و حتی بر علوم دیگر هم اثرگذار است، ولی علوم انسانی در سالهای گذشته در ایران با تنگناهای اساسی همراه بوده است.

شناسایی درست و با جزئیات موانع پژوهش های علوم انسانی، اهمیت زیادی دارد. چون که در صورت شناسایی نشدن این موانع، سیاستگذاری در این حوزه دشوار (و شاید امکان ناپذیر) می شود. همینطور می تواند در بلند مدت صدماتی جبران ناپذیر بر کشور وارد کند.

بر همین اساس؛ محققان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات (ایرانداک) با انجام یک مطالعه مروری نظام مند، به بررسی مهم ترین موانع و بازدارنده های پژوهش در علوم انسانی در ایران پرداختند.

برای انجام این مطالعه، پژوهشگران با جستجوی کلیدواژه های در رابطه با این موضوع، آثار مرتبط منتشرشده با این مورد را جستجو کرده و بعد از ارزیابی این آثار، ۳۲ اثر را مورد بررسی قرار دادند.

بررسی آثار در رابطه با دشواری های انجام پژوهش های علوم انسانی نشان داده است که این مورد از دیرباز در کانون توجه پژوهشگران ایرانی، قرار داشته است.
سیاست گذاران مقصران اصلی پیشرفت علوم انسانی در ایران
یافته های حاصل از این پژوهش از آن حکایت می کند که ۹۳ مؤلفه و متغیر وجود دارد که می تواند موانعی برای پژوهش در زمینه علوم انسانی در ایران باشد و آنها را میتوان در هفت بُعد گوناگون، شامل «بافت اجتماعی فقیر»، «زیرساخت سُست»، «سازمان و مدیریت ناکارآمد»، «سیاست گذاری نادرست»، «ضعف پژوهشگران»، «قوانین و مقررات ناسازگار و «ماهیت متفاوت»؛ دسته بندی کرد. سازمان و مدیریت ناکارآمد، سیاستگذاری نادرست و ضعف پژوهشگران، موانع اساسی تری برای پژوهش هستند و این به معنای آن است که جامعه دانشگاهی، بر این ابعاد بیشتر از چهار بُعد دیگر، پافشاری کرده است. همینطور از بین این چهار بُعد، «سازمان و مدیریت ناکارآمد» بیشتر از دیگر ابعاد، مانع پژوهش در زمینه علوم انسانی در ایران است.

در این مطالعه عنوان شده است که پژوهشگران، سیاست گذاران را از اساسی ترین مقصرانی می دانند که مانع پژوهش و پیشرفت علمی در زمینه علوم انسانی است. از دیدگاه آنها، سیاست گذاران به شکل مستقیم و غیرمستقیم، در پژوهش های دانشگاهی در زمینه علوم انسانی دخالت می کنند و گاه به شیوه دلخواه خود به آنها جهت می دهند که دلسردی پژوهشگران را به دنبال دارد.

پراکندگی سیاستگذاری در پژوهش های علوم انسانی

پژوهشگران گمان می کنند که مراکز بسیاری برای تصمیم گیری درباره سیاست های پژوهشی در کشور وجود دارد و این مورد پراکندگی را در سیاست ها به وجود آورده است و مهم تر آن که علوم انسانی در سالهای گذشته، آن گونه که باید، در اولویت پشتیبانی این مراکز جای نگرفته و اسناد فرادستی هم توجه چندانی به علوم انسانی ندارند و پیشرفت در زمینه های دیگر علم را مهم تر می پندارند.

بررسی آثار منتشرشده در زمینه موانع پژوهش در علوم انسانی از آن حکایت می کند که باآنکه دولت، راه اندازی مؤسسه های آموزشی و پژوهشی را در دستور کار قرار داده است، ولی این گسترش، بیشتر کمّی بوده و بر کیفیت این مؤسسه ها کنترلی ندارد. همینطور کاستی در تعداد پژوهشگران، تعداد محافل و انجمن های پژوهشی، شمار مؤسسه های فعال پژوهشی و فرصت های پژوهشی، هنوز چالش برانگیز هستند. بعلاوه ارتباط میان مؤسسه های آموزشی/پژوهشی با صنایع ملی و خارجی هم بسیار ضعیف تر از دیگر زمینه های علمی است.
معضل سیاست کمّی گرایی در آموزش عالی
این مطالعه نشان داده است که سیاست ها نادرست بر سازمان و شیوه مدیریت امور پژوهشی هم اثرگذار بوده است. گمان می رود که سیاست های کمّی گرایی در آموزش عالی و بخصوص در زمینه علوم انسانی سبب شده تا اعضای هیئت علمی و دانشجویان ِ به نسبت کم توان، در این حوزه جذب شوند.

قوانین، مقررات و آئین نامه هایی که در مؤسسه های متعدد مصوب می شوند هم به جای آن که پژوهش در زمینه علوم انسانی را آسان کنند، مانعی بر سر راه آن هستند. برای نمونه، آئین نامه های ارتقای اعضای هیئت علمی آن گونه که لازم است، مسائل و خصوصیت های ویژه علوم انسانی را در نظر نمی گیرند.

بیشتر بخوانید:
ریل گذاری ها پژوهشگر را هدایت می کند

از کمبود مهارت پژوهشگران تا نبود نگاه مثبت به پژوهشگری

خود پژوهشگران علوم انسانی هم در پدید آمدن مانع پژوهش در این حوزه بی تقصیر نیستند. برخی پژوهشگران مهارت های اساسی برای انجام پژوهش، مانند مهارت مقاله نویسی، مهارت کار با نرم افزارها و ابزارهای پژوهش، مهارت های ارتباطی و مهارت بهره برداری از منابع اطلاعاتی خارجی را خوب نمی دانند. بعضی از آنان بیشتر تمایل دارند مطالعه کنند و کم تر می خواهند پژوهش کنند و آثار پژوهشی منتشر کنند؛ باآنکه نباید فراموش کرد که فرهنگ همکاری میان پژوهشگران علوم انسانی به شکل کلی ضعیف است و آنها بیشتر به انجام کارهای انفرادی گرایش دارند و همین مساله باعث می شود که شمار انتشارات آنها پایین باشد.

در این مطالعه عنوان شده است که به علت توسعه نیافتگی فرهنگ پژوهش در جامعه ایرانی، نگاه اجتماعی به پژوهش های علوم انسانی نگاهی مثبت نیست و این زمینه را به اندازه ای که باید پرارزش نمی پندارند. این نگاه در بین مدیران دانشگاهی و پژوهشی هم دیده می شود و بهایی که جامعه و مدیران به زمینه های دیگر علم می دهند، بیشتر از علوم انسانی است. این نگاه سبب ایجاد ضعف در زیرساخت های اساسی پژوهش های علوم انسانی شده است.

علاقه سیاست گذاران به پژوهش های زودبازده

بر پایه این یافته ها، پشتیبانی مادی و معنوی سیاست گذاران از زمینه های علمی دیگر، بیشتر از علوم انسانی بوده است. از دلیل های توجه کم تر به پژوهش در علوم انسانی می تواند به درازا کشیدن تأثیر پژوهشها در این حوزه باشد. پژوهش های علوم انسانی مانند پژوهش های علوم طبیعی یا فنی -مهندسی، زودبازده نیستند و گاه چهار یا پنج دهه بعد از انتشار، تأثیر آنها آشکار می شود. به همین دلیل، سیاست گذارانی که زمان مدیریت آنها اغلب به کم تر از یک دهه می رسد، تمایل دارند دستاورد سیاست هایشان را در زمان مدیریت خود ببینند و بیشتر از زمینه هایی پشتیبانی کنند که در کوتاه مدت تغییری پدید می آورند.

به گفته پژوهشگران این مطالعه، یکی دیگر از علل توجه کم به پژوهش در علوم انسانی می تواند آن باشد که بیشتر مدیران و سیاست گذاران عالی کشور، زمینه علوم انسانی نداشته اند و زمینه های دیگری مانند پزشکی، فنی-مهندسی، علوم طبیعی و غیره داشته اند. برای نمونه، هیچ یک از وزیران علومی که بعد از دهه ۱۳۶۰ شمسی زمام امور را در دست گرفته اند، زمینه علوم انسانی نداشته اند. به همین ترتیب، بیشتر معاونان پژوهشی که این وزرا برگزیده اند هم از زمینه های غیر از علوم انسانی بوده اند. همین مساله سبب شده تا متر و معیارهایی که آنها برای سنجش پژوهشها و پژوهشگران علوم انسانی طراحی نموده و به کار گرفته اند تناسبی با ماهیت علوم انسانی نداشته باشند.

بیشتر بخوانید:

اثربخشی همه پژوهشها یکسان نیست

دخالت به جای پشتیبانی از پژوهش های علوم انسانی

در این مطالعه عنوان شده است که در ایران، نه تنها از علوم انسانی بشکلی بایسته پشتیبانی نشده، بلکه بشکلی چشمگیر کوشش شده تا در پژوهش های علوم انسانی در کشور دخالت شود. سیاست گذاران از دو دهه پیش، کوشش هایی را برای «تحول در علوم انسانی» شروع کرده اند.

فارغ از درستی یا نادرستی این روند، گمان می رود این گونه طرح ها در کوتاه مدت آشفتگی هایی را در پژوهش و میان پژوهشگران علوم انسانی پدید می آورد. باآنکه شاید در بلندمدت این گونه طرح ها پیشرفت علوم انسانی در کشور را به دنبال داشته باشند، ولی آن گونه که پژوهشها نشان داده اند، نظم کنونی را بر هم خواهند زد. چنین نگاهی شاید باعث شود در گزینش دانشجویان، استادان و پژوهشگران این زمینه هم سوگیری هایی در نظر آید که بدنه علوم انسانی کشور را با چالش روبه رو کنند.

بیشتر بخوانید:
ساختار شورای تحول و ارتقای علوم انسانی باید تغییر کند

این مسائل؛ بر انگیزه دانشجویان، اعضای هیئت علمی و پژوهشگران علوم انسانی هم تأثیرگذار هستند. اغلب پژوهشگران به دنبال آن هستند که موضوعات دلخواه خویش را پیگیری کنند و پژوهش هایشان بر آن مبحث ها تمرکز داشته باشند. ولی اگر به آنها گفته شود که چه موضوعی را با چه کیفیت و جهت گیری کار کنند، شاید انگیزه ای برای انجام پژوهش برایشان نماند. بی انگیزگی می تواند آنها را گوشه گیر کرده و باعث شود که آنها علاقه ای به فراگیری دانش و مهارت های تازه نداشته باشند.

محققان این پژوهش پیشنهاد می کنند که فعال سازی کمیته «شناسایی موانع تحقیق و نوآوری» با مشارکت بیشتر پژوهشگران علوم انسانی جهت بررسی و پاسخ به موانع پژوهش در این حوزه، سودمند باشد. چنین کمیته و یا کارگروهی می تواند سیاست ها و کوشش ها برای پیشرفت علوم انسانی در ایران را نیز، هماهنگ و از پراکندگی تصمیم گیری در کشور جلوگیری نماید.

همچنین این محققان تاکید می کنند که اعضای هیئت علمی و پژوهشگران علوم انسانی باید بیشتر در فرایند تصمیم گیری و سیاستگذاری درگیر شوند و نقش آنها پررنگ تر باشد. بهتر است که پست های اساسی مدیریتی میان زمینه های متعدد علمی تقسیم شود و علوم انسانی هم بیشتر از گذشته در این کانون ها نقش آفرینی کند.

در انجام این مطالعه بهروز رسولی و پرویز شهریاری؛ محققان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات (ایرانداک) مشارکت داشتند.

یافته های این مطالعه به صورت مقاله علمی با عنوان «چاله ها و چالش های پژوهش در علوم انسانی در ایران؛ پنجره ای به روی سیاستگذاری علم» در پژوهش نامه پردازش و مدیریت اطلاعات، زیر نظر پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) انتشار یافته است.





منبع:

1400/11/12
12:32:54
5.0 / 5
921
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۲
سایت نکسترو
nextru.ir - مالکیت معنوی سایت نكسترو متعلق به مالکین آن می باشد